روانشناسی بازار (Market Psychology)، به معنی حرکت و جهش یک بازار، با توجه به عکسالعملها یا تحت تاثیر شرایط احساسی قرار گرفتن افراد فعال در آن است. این مسئله یکی از رشتههای اصلی اقتصاد رفتاری (Behavioral Economics) است، یک رشته تخصصی و علمی که در مورد فاکتورهای مختلفی که در تصمیمات اقتصادی اهمیت ویژهای دارند؛ تحقیق میکند.
بسیاری از فعالان حوزه اقتصادی، بر این باور هستند که این احساسات، باعث تغییرات بازار میشوند و همین نوسان احساسات سرمایهگذار است که باعث شکلگیری چرخه روانشناسی بازار میشود.
ما در این مطلب از کوین نیک، به معرفی مبحث روانشناسی بازار میپردازیم که اهمیت بسیار ویژهای در بازار ارزهای دیجیتال، مخصوصا بیت کوین دارد.
روانشناسی بازار از عوامل مهم صعود و سقوط ارزهای دیجیتال
به طور کلی، ضعف ناشی از احساسات بازار، از احساس کلی تبادلکنندگان و سرمایهگذاران شکل میگیرد که با توجه به قیمت حال حاضر، دست به اقدامهای مختلف میزنند. زمانی که احساسات یک بازار مثبت باشد، قیمتها به طور مداوم، بالا میروند که به آن، بازار گاوی (Bull Market) میگویند. اما به شرایطی که همه چیز برعکس باشد و شاهد کاهش مداوم قیمتها باشیم، بازار خرسی (Bear Market) گفته میشود.
همانطور که گفتیم، این ضعف ناشی در بازار، برگرفته از دیدگاه شخصی و مجموع احساسات تمامی مبادلهکنندگان و سرمایهگذاران یک بازار است. نگاه دیگر این است که روانشناسی بازار به نوعی، ناشی از میانگین احساسات افراد فعال در یک بازار است.
این مطلب راهم مطالعه کنید: مفهوم بازار خرسی و بازار گاوی
پس مهم است که بدانید، در بازاری که گروهی از افراد در آن حضور دارند؛ هرگز نظر یک شخص واحد، غالب نخواهد بود. بر اساس تئوری روانشناختی بازار، قیمت یک دارایی در بازار، بر اساس بازخورد احساسات حاضرین همان بازار که کاملا هم پویا هستند؛ تغییر میکند. در غیر این صورت، بسیار سخت میتوان در یک بازار، به تبادلات موفق پرداخت؛ آن بازار را آنالیز کرد و به پیشبینی برخی اتفاقات درون آن، دست زد.
چگونگی تغییر احساسات در چرخه بازار
در عمل، حرکت صعودی بازار، به دلیل بهبود نگرش و اعتماد به نفس در میان تبادلکنندگان آن است. یک احساس مثبت درون بازار، باعث افزایش تقاضا و کاهش موجودی میشود. در عوض، افزایش تقاضا حتی نگرش و برخورد بازاریان را قویتر میکند. به همان صورت هم احساسات منفی داخل بازار، باعث کاهش تقاضا و افزایش موجودی میشود.
۱. روند صعودی
تمام بازارها چرخه انقباض و انبساط دارند و دائما در این چرخه، در جریان هستند. زمانی که یک بازار در وضعیت انبساط قرار داشته باشد (بازار گاوی)، جو خوشبینی، اعتقاد و طمع در آن، حکمفرما است و معمولا اینها احساسات روانشناسی بازار هستند که باعث قدرت گرفتن فعالیتهای خرید میشوند.
کاملا عادی است که در چرخه روانشناسی بازار، شاهد اثر چرخشی یا اثر برگشت پذیر باشیم. مثلا احساسات حاکم در بازار با افزایش قیمت، مثبتتر میشود و همین مسئله باعث سیر صعودی عواطف بازار خواهد بود و بازار را به سمت بالاتر هدایت میکند.
گاهی اوقات، یک شور و اعتقاد قوی، میتواند به شکلی از بازار پیشی بگیرد که باعث ایجاد حباب اقتصادی شود. در چنین سناریوهایی، بسیاری از سرمایهگذاران به افرادی غیر منطقی تبدیل میشوند. آنها دیدگاه خود را نسبت به ارزش واقعی از دست میدهند و داراییهای مورد نظرشان را فقط به این دلیل از بازار میخرند که اعتقاد دارند بازار همچنان، به روند صعودی خود ادامه خواهد داد.
آنها به افراد طمع کاری تبدیل میشوند که درونشان مملو از انرژی مثبت کاذب نسبت به شرایط حال بازار است و بر این باور هستند که سود زیادی خواهند برد. در حالی که اگر قیمت بازار، بیش از حد معمول به سمت بالا حرکت کند؛ یک حد فوقانی ایجاد میشود. این مسئله به طور کلی به عنوان نقطه اوج ریسک اقتصادی تلقی میشود.
در برخی موارد، بازار برای مدتی، حرکات جانبی را تجربه خواهد کرد که داراییهای موجود در آن، به تدریج فروخته میشوند. این مرحله همچنین به عنوان مرحله توزیع هم شناخته میشود. هر چند که برخی از چرخههای روانشناسی بازار، مرحله توزیع مشخصی ندارند و به همین دلیل، روند نزولی بازار سریعا پس از رسیدن قیمتها به حد نهایی، آغاز خواهد شد.
۲. روند نزولی
زمانی که بازار شروع به حرکت در جهت مخالف میکند، آن حس طمع و سرخوشی، به نارضایتی تبدیل میشود؛ چون بسیاری از معاملهکنندگان نمیخواهند باور کنند که روند صعودی، به پایان رسیده است. همانطور که در این شرایط قیمتها کاهش پیدا میکنند، احساسات حاکم در روانشناسی بازار، چهره منفی خود را نشان میدهد که معمولا شامل احساساتی از اضطراب و وحشت است.
در این زمینه، اضطراب را زمانی مطرح میکنیم که سرمایهگذاران به پرسش سوالاتی مبنی بر دلایل کاهش قیمتها میپردازند و همین مسئله باعث میشود تا وارد مرحله انکار شوند. مرحله انکار زمانی رخ میدهد که این سرمایهگذاران، هنوز حاضر نیستند تا بپذیرند که دوره صعود تمام شده است. آنها همچنان اصرار دارند تا در جایگاه خود که حالا تبدیل به جایگاه بازنده شده، ثابت بمانند؛ چون با خود میگویند که دیگر برای فروش داراییهایشان دیر است یا معتقد هستند که بازار دوباره، روند صعودی خود را پیدا خواهد کرد.
این مطلب راهم مطالعه کنید: چگونه در تحلیل تکنیکال موفق عمل کنم؟
اما پس از این مرحله است که قیمتها حتی پایینتر از انتظار میروند و موجی از فروش داراییها توسط سرمایهگذاران، آغاز میشود. ترس و وحشت معمولا باعث هدایت بازار به سمتی میشود که به آن بازار کاپیتولاسیون (Capitulation یا تسلیم) گفته میشود. جایی که در آن سرمایهگذاران تسلیم میشوند و در پایینترین قیمت، داراییهای خود را میفروشند.
در نهایت، با این اتفاق و رسیدن به پایینترین نقطه قیمت، بازار روند کاهشی خود را متوقف میکند و به ثبات میرسد. معمولا حرکات حاشیهای بازار، قبل از این که دوباره احساس امید و خوشبینی به بازاریان دست دهد؛ مجددا فعالیت خود را شروع میکنند.
استفاده سرمایه گذاران از روانشناسی بازار
فرض را بر این بگذاریم که روانشناسی بازار امری معتبر و موثر است و شاید درک آن، به یک معامله کننده کمک کند تا در زمانی درست، وارد موقعیت خرید و فروش شود. نگرش کلی بازار، ضد تولید است؛ زیرا زمانهایی که بازار بهترین موقعیت اقتصادی برای خریداران را دارد؛ معمولا هنگامی است که مردم ناامید هستند و بازار در سطح نزولی قرار دارد. برعکس، زمانی در بالاترین ریسک اقتصادی قرار خواهیم گرفت که بسیاری از افراد دخیل در یک بازار، با نگرشی بسیار سرخوش و اعتماد به نفس بالا، در آن حضور دارند.
به این ترتیب، برخی از معاملهکنندگان و سرمایهگذاران سعی میکنند تا احساسات ناشی از یک بازار را مطالعه کنند و تفاوت میان مراحل مختلف چرخه روانشناسی بازار را پیدا کنند. به صورت ایدهآل، آنها از این اطلاعات برای خرید دارایی، زمانی که جو وحشت در بازار حاکم است (قیمت پایین یا بازار خرسی)، استفاده میکنند و همچنین زمانی که طمع شدیدی وجود دارد (قیمت بالا یا بازار گاوی)، دارایی خود را به فروش میرسانند. البته در عمل، شناسایی این نقاط در بازار، به ندرت میتواند کاری آسان باشد؛ چون ممکن است شما زمانی به خرید دارایی بپردازید که همچنان افت قیمت آن ادامه دارد و به نوعی ضرر کردهاید، یا برعکس.
تحلیل تکنیکی و روانشانسی بازار
یکی از بهترین راهها این است که دوباره، نگاهی به چرخه بازار داشته باشیم و از تغییرات کلی رواشناسی بازار مورد نظر، آگاهی کسب کنیم. تحلیل اطلاعات گذشته، به خوبی نشان میدهد که چه تصمیماتی در طول یک بازار گرفته شده که بیشترین سود را در بر داشته است.
هر چند بسیار دشوار است که از مسیر و تغییراتی که یک بازار پیش گرفته، به خوبی آگاهی کسب کرد و حتی گاهی سختتر این است که وقوع اتفاقات در آینده نزدیک را پیشبینی کرد. بسیاری از سرمایهگذاران برای بررسی اینکه در آینده نزدیک منتظر چه چیزی باشند، از تحلیل تکنیکی استفاده میکنند.
میتوان گفت که شاخصهای تحلیل تکنیکی، ابزاری هستند که برای اندازهگیری موقعیت روانشناسی بازار مورد استفاده قرار میگیرند. مثلا شاخص قدرت نسبی (RSI) برای یک تحلیلگر مشخص میکند که چه زمانی در خرید یک دارایی به دلیل وجود احساسات به شدت مثبت حاکم بر بازار (افراط و طمع) زیادهروی شده است.
در مثالی دیگر، شاخص میانگین متحرک همگرا واگرا (MACD) زمانی مورد استفاده قرار میگیرد که بخواهیم تفاوت میان مراحل مختلف چرخه روانشناسی بازار را پیدا کنیم.
بیت کوین و روانشناسی بازار
شرایط بازار گاوی بیت کوین در سال ۲۰۱۷ مثالی واضح از این است که چطور روانشناسی بازار روی قیمتها تاثیرگذار و برعکس. از ماه ژانویه تا دسامبر، بیت کوین از ۹۰۰ دلار به بالاترین قیمت خود یعنی ۲۰۰۰۰ دلار رسید. در طول این افزایش شدید قیمت، احساسات حاکم بر بازار بیشتر و بیشتر مثبت شد. هزاران سرمایه گذار جدید وارد میدان شدند و خود را غرق در بازار گاوی بیت کوین کردند. ترس از جا ماندن، خوش بینی بیش از حد و طمع، قیمت را تا حد ممکن بالا برد، تا زمانی که همه چیز متوقف شد.
این مطلب راهم مطالعه کنید: راهنمای معامله ارز دیجیتال برای مبتدی ها
روند کاهشی از اواخر سال ۲۰۱۷ تا اوایل سال ۲۰۱۸ شروع شد و پایان یافت. این اتفاق باعث شد تا بسیاری از سرمایه گذاران تازه وارد بسیاری از داراییهای خود را از دست بدهند، حتی زمانی که روند نزولی به ثبات رسیده بود، اعتماد به نفس کاذب و نارضایتی باعث شد تا بسیاری از مردم روی هولدینگ پافشاری کنند.
چند ماه بعد، احساسات حاکم بر بازار به شدت منفی شد چرا که میزان اعتماد به نفس سرمایه گذاران به پایینترین حد خود رسیده بود. ترس ناشی از شک و تردید و وحشت به وجود آمده، باعث شد تا آنهایی که در نزدیکی بالاترین قیمت به خرید بیت کوین پرداخته بودند به شدت ضرر کنند. برخی از مردم به همین دلیل نسبت به بیت کوین سرخورده شدند.
سوگیری شناختی
سوگیری شناختی (Cognitive Biases) یک الگوی تفکر متداول است که معمولا باعث میشود مردم تصمیمات غیر منطقی بگیرند. این الگوی تفکر میتواند هم روی معامله کنندگان و هم کل بازار تاثیر بگذارد. در ادامه چند نمونه از این بخش را بررسی میکنیم:
- سوگیری تاییدی یا Confirmation Bias: به گرایشی گفته میشود که تنها به اطلاعات شخصی خودمان تکیه و باور داشته باشیم و از اطلاعات حاکم در بازار که مخالف نظر خودمان در جریان هستند دوری کنیم. برای مثال، سرمایه گذاران در بازار گاوی تمرکز خود را روی اخبار مثبت میگذارند در حالی که اخبار منفی یا هرگونه از نشانههایی را که در جهت مخالف شرایط حال حاضر بازار شنا میکنند نادیده میگیرند.
- زیان گریزی یا Loss Aversion: این گرایش اشاره به تمایل افراد به منظور جلوگیری از هر گونه ضرر در برابر سود مشابه دارد. برای مثال، برای این گونه افراد، گم نکردن ۱۰ بیت کوین بسیار مهمتر از به دست آوردن ۱۰ بیت کوین است. این گرایش باعث میشود تا معامله کنندگان موقعیتهای خوب را از دست بدهند یا در شرایط کاپیتولاسیون و فروش دچار وحشت شوند.
- اثر برخورداری یا Endowment Effect: این نگرشی است که باعث میشود مردم نسبت به چیزی که دارند ارزش زیادی بدهند چرا که فقط صاحب آن هستند. به عنوان مثال، یک سرمایه گذار که یک مشت ارز دیجیتالی در اختیار دارد، بیشتر از آن کسی که آن را در اختیار ندارد نسبت به سکههای خود ارزش میدهد؛ یا بهتر است بگوییم روی ارز خود تعصب ویژهای دارد.
نتیجه
بسیاری از معامله کنندگان و سرمایه گذاران موافق این موضوع هستند که روانشناسی بازار روی چرخه و قیمت بازار تاثیرگذار است. اگر چه چرخه روانشناسی بازار به خوبی شناخته شده است، اما استفاده از آن به راحتی انجام پذیر نیست. این مسئله فقط مربوط به بازار ارز دیجیتال نمیشود، بلکه از صدها سال پیش تا امروز، روانشناسی بازار وجود داشته است و حتی ماهرترین مبادله کنندگان هم ممکن است با توجه به شرایط مختلف بازار گمراه شوند. سرمایه گذاران نه تنها در درک کامل روانشناسی بازار وظیفه سختی دارند، بلکه آنها باید روی روانشناختی خود که باعث تصمیم گیری میشوند هم تمرکز کنند.