برای این که بتوان در بازار ارزهای دیجیتال موفق بود، باید به درستی بازار و شرایط رمزارز مورد نظر خود را تحلیل کرد. بازرگانان برای این که بتوانند دید بهتری نسبت به قیمت حال و آینده ارز دیجیتالی خود به دست بیاورند، از چندین شاخص تحلیل تکنیکال استفاده میکنند. با استفاده از شاخصهای تحلیل تکنیکال، راحتتر میتوان الگوها و رفتار یک ارز دیجیتال در بازار را سنجید و سیگنالهای زمان مناسب برای خرید یا فروش آن ارز را پیدا کرد.
ما انواع شاخص تحلیل تکنیکال داریم که هر یک از آنها نسبت به شرایط هر بازرگان و فعال حوزه رمزارزها، استفادههای مختلفی دارند. خرید و فروشهای روزانه، خرید و فروشهای کوتاه مدت، یا حتی سرمایهگذارهای بلند مدت هم از شاخص تحلیل تکنیکال خاص خود استفاده میکنند. حتی برخی از تحلیلگران حرفهای و بازرگانان پیشرفته، شاخص منحصر به فرد خود را ایجاد کردهاند.
در ادامه این مطلب از کوین نیک، ۵ مورد از مهمترین انواع شاخص تحلیل تکنیکال را معرفی میکنیم که جزو ابزار ضروری در تحلیل بازار ارزهای دیجیتال محسوب میشوند.
۱. شاخص قدرت نسبی
شاخص قدرت نسبی (Relative Strength Index) یا به اختصار RSI، یک شاخص حرکتی است که قدرت لحظهای ارزهای دیجیتال را نشان میدهد. این قدرت، با توجه به میزان خرید افراطی یا فروش بیش از حد تعیین میشود. در این شاخص، میزان تغییرات فروش ( در حال استاندارد با دورههای ۱۴ ساعته، ۱۴ روزه، ۱۴ هفته و…) محاسبه میشود. دادههای به دست آمده از میزان تغییرات خرید، در یک جدول نوسانگر نشان داده میشود که ارزش آن از ۰ تا ۱۰۰ تعیین شده است.
از آن جایی که شاخص قدرت نسبی، یک شاخص حرکتی است، نرخ تغییر قیمتها را نشان میدهد. یعنی وقتی که قیمت یک ارز دیجیتال در حال افزایش است و شاخص قدرت نسبی رو به بالا حرکت میکند، به معنی این است که تقاضا و تمایل به سوی آن رمزارز در حال قدرت گرفتن است و خریداران زیادی در حال حرکت به سمت این ارز دیجیتال هستند. بر عکس، وقتی در جدول، نرخ به سمت پایین حرکت میکند اما قیمت در حال افزایش است، میتواند این معنی را داشته باشد که فروشندگان به زودی نبض بازار را در دست خواهند گرفت.
این مطلب راهم مطالعه کنید: آموزش تحلیل تکنیکال؛ چگونه در تحلیل تکنیکال موفق عمل کنم؟
یکی از تفسیرهای عام در خصوص شاخص قدرت نسبی این است که وقتی نرخ آن به بالای ۷۰ رسید، ارز دیجیتال مورد نظر خرید افراطی یا خرید بیش از حد را تجربه کرده است. وقتی شاخص زیر ۳۰ باشد، این ارز دیحیتال فروش بیش از حد را تجربه کرده است. در ارزهای دیجیتال بسیار با ارزش، این اتفاق ممکن است خبر از وقوع یک حرکت سراشیبی یا یک حرکت رو به بالای ناگهانی داشته باشد.
با این که قدرت نسبی یک شاخص تحلیل تکنیکال محسوب میشود، بهتر این است که این شاخص را به عنوان یک سیگنال مستقیم خرید و فروش ارز دیجیتال استفاده نکنیم. همانند بسیاری از شاخصهای تحلیل تکنیکال، شاخص قدرت نسبی ممکن است سیگنالهای اشتباه یا نادرستی را نشان دهد. به همین دلیل، علاوه بر شاخص قدرت نسبی، باید از شاخصهای دیگری هم استفاده کرد.
۲. شاخص میانگین متحرک
شاخص میانگین متحرک (Moving Average) یا به اختصار MA، حرکت قیمتها را با فیلتر کردن نوسانات، هموار و ساده میکند تا خریداران و فروشندگان تصویر بهتری از حرکت ارز دیجیتال مورد نظر در بازار داشته باشند.
دو استفاده عام از میانگین متحرک در شاخص تحلیل تکنیکال، میانگین متحرک ساده (Simple Moving Average یا SMA) و میانگین متحرک تشریحی (Exponential Moving Average یا EMA) هستند. در میانگین متحرک ساده، اطلاعات قیمتی با توجه به یک بازه زمانی معین دریافت میشود و میانگین قیمت آن را ارائه میدهد. برای مثال، در یک میانگین متحرک ساده ۱۰ روزه، میانگین قیمت ارز دیجیتال مورد نظر در ۱۰ روز گذشته با حذف تمامی نوسانات ارائه میشود. در میانگین متحرک تشریحی، اطلاعات بیشتری در قیمتهای اخیر ارز دیجیتال داده میشود تا میانگین محاسبه شود.
شاخص میانگین متحرک، یک شاخص آهسته است. به این معنی که هر چقدر بازه معین برای دریافت میانگین قیمتها بیشتر باشد، این شاخص تاخیر بزرگتری خواهد داشت. برای مثال، یک شاخص میانگین متحرک ساده ۲۰۰ روزه، عکسالعمل کندتری در برابر قیمتهای اخیر به نسبت یک شاخص میانگین متحرک ساده ۵۰ روزه خواهد داشت.
خریداران و فروشندگان، معمولا در این شاخص تحلیل تکنیکال از روابط قیمتها برای مشخص کردن میانگین حرکت برای اندازه گیری شرایط بازار استفاده میکنند. برای مثال، اگر قیمت یک ارز دیجیتال برای یک مدت طولانی در شاخص میانگین متحرک ساده بالا ماند، این طور معنی میدهد که این ارز دیجیتال، در حال گاوی خود قرار دارد.
همچنین بازرگانان از چند شاخص میانگین متحرک برای دریافت سیگنال خرید و فروش استفاده میکنند. برای مثال، اگر شاخص میانگین متحرک ساده ۱۰۰ روزه از یک شاخص میانگین متحرک ساده ۲۰۰ روزه به سمت پایین عبور کرد، میتواند یک سیگنال زمان فروش باشد.
۳. شاخص میانگین متحرک همگرا واگرا
شاخص میانگین متحرک همگرا واگرا (Moving Average Convergence Divergence) یا به اختصار MACD، با نمایش رابطه میان دو میانگین متحرک مختلف، نوع حرکت یک ارز دیجیتال را مشخص میکند. در این شاخص، ۲ خط داریم. یکی از این خطها مربوط به میانگین متحرک همگرا واگرا است و دیگری خط سیگنال. خط میانگین متحرک همگرا واگرا با تفریق میانگین متحرک تشریحی ۲۶ روزه از میانگین متحرک تشریحی ۱۲ به دست میآید. شاخص به دست آمده، روی یک شاخص میانگین متحرک همگرا واگرا ۹ روزه قرار میگیرد که این خط، همانن خط سیگنال است. بسیاری از چارتهای این مدل شاخص، دارای ابزار بافت نگار یا هیستوگرام هستند که فاصله میان خط میانگین متحرک همگرا واگرا و خط سیگنال را نشان میدهد.
با نگاه به واگرایی میان حرکت قیمت ارز دیجیتال و شاخص میانگین متحرک همگرا واگرا، تبادل کنندگان میتوانند تا حدی میزان قدرت شرایط حال حاضر بازار را بسنجند. برای مثال، اگر قیمت ارز دیجیتال به بالاتر از حد رسید در حالی که میانگین متحرک همگرا واگرا به پایینترین حد حرکت کند، نشان از این است که بازار در حال تغییر مسیر است. در این مثال، میانگین متحرک همگرا واگرا به ما نشان میدهد که قیمت در حال افزایش است، در حالی که مقدار حرکت در حال کاهش است. به همین دلیل میتوان گفت به احتمال زیاد شاهد یک تغییر مسیر در بازار هستیم.
خریداران و فروشندگان همچنین از همگذری خط سیگنال و خط میانگین متحرک همگرا واگرای این شاخص استفاده میکنند. برای مثال، اگر خط میانگین متحرک همگرا واگرا از روی خط سیگنال به سمت بالا حرکت کرد، نشان از زمان خرید دارد. بر عکس، زمانی که خط متحرک همگرا واگرا از خط سیگنال به سمت پایین حرکت کرد، نشان از زمان فروش ارز دیجیتال دارد.
البته شاخص میانگین متحرک همگرا واگرا معمولا با ترکیب شاخص قدرت نسبی مورد استفاده قرار میگیرد. چرا که هر دوی این شاخصها، حرکات و تکانهای ارز دیجیتال در بازار را نشان میدهند، اما هر کدام توسط فاکتورهای مختلفی این کار را انجام میدهند. بنابراین این تصور وجود دارد که استفاده هر دو این شاخصها در کنار هم، یک نگاه تکنیکال کاملتر را در اختیار بازاریان قرار میدهد.
۴. شاخص قدرت نسبی تصادفی
شاخص قدرت نسبی تصادفی (Stochastic RSI) یه به اختصار StochRSI) یک نوسانگر حرکتی است که برای مشخص کردن خرید بیش از حد یا فروش بیش از حد مورد استفاده قرار میگیرد. همانطور که از نام این شاخص مشخص است، یک مشتق برای شاخص قدرت نسبی است. چرا که چارت خود را به جای دادههای قیمت، بر اساس دادههای شاخص قدرت نسبی تعیین میکند. این شاخص از فرمولی به نام نوسانگر تصادفی استفاده میکند. به طور معمول، دامنه مقادیر شاخص قدرت نسبی تصادفی بین ۰ تا ۱ (یا ۰ تا ۱۰۰) هستند.
با توجه به سرعت و حساسیت بالاتر این شاخص، شاخص قدرت نسبی تصادفی میتواند سیگنالهای زیادی از شرایط بازار نشان دهند. به طور کلی، بیشترین زمان کاربرد شاخص قدرت نسبی تصادفی هنگامی است که شاخص در بالاترین یا پایینترین حد دامنه خود قرار داشته باشد.
این مطلب راهم مطالعه کنید: ۷ مورد از اشتباهات رایج در معامله بیت کوین و ارزهای دیجیتال که باید بدانید
زمانی که یک شاخص قدرت نسبی تصادفی بالاتر از ۰/۸ قرار بگیرد، معمولا به معنای خرید بیش از حد ارز دیجیتال مورد نظر است، و زمانی که این شاخص به پایینتر از ۰/۲ برسد، به معنی فروش بیش از حد است. عدد ۰ در شاخص قدرت نسبی به معنی پایینترین حد ارزش یک ارز دیجیتال در یک بازه زمانی مشخص است (که در حال عادی این بازه زمانی روی عدد ۱۴ قرار دارد. ۱۴ ساعت، ۱۴ روز و ادامه). متقابلا، عدد ۱ در شاخص قدرت نسبی به معنای بالاترین حد ارزش ارز دیجیتال مورد نظر در بازه زمانی معین شده است.
فروش بیش از حد یا خرید بیش از حد در شاخص قدرت نسبی تصادفی به این معنا نیست که حتما شرایط بازار تغییر خواهد کرد. در شاخص قدرت نسبی تصادفی، ما فقط مقادیر ارزشهای موجود در شاخص قدرت نسبی تصادفی را که در نزدیکی حد افراط خرید و فروش قرار میگیرند تعیین میکنیم. همچنین مهم است که در نظر داشته باشید شاخص قدرت نسبی تصادفی بسیار حساستر از شاخص قدرت نسبی است. بنابراین ممکن است سیگنالهای اشتباه یا غلط بیشتری تولید کند.
۵. شاخص باندهای بولینگر
شاخص باندهای بولینگر (Bollinger Bands) یا به اختصار BB، فراریت یا نوسانات بازار را نشان میدهد. همچنین توسط این شاخص میتوان شرایط خرید بیش از حد و فروش بیش از حد را هم تعیین کرد. در این شاخص، ۳ خط وجود دارد. خط میانگین متحرک ساده که در وسط قرار دارد و دو خط دیگر که در پایینترین و بالاترین حد خط میانی قرار میگیرند. هر چقدر که نوسانات در بازار افزایش و کاهش پیدا میکنند، فاصله میان این ۳ نوار در شاخص هم افزایش و کاهش پیدا میکند.
به طور کلی، هر چقدر که قیمت به نوار بالایی نزدیکرتر باشد، به شرایط خرید بیش از حد نزدیکتر هستیم. متقابلا، هر چقدر که قیمت به نوار پایینی نزدیکتر باشد، به شرایط فروش بیش بیش از حد نزدیک هستیم. در بیشتر بخش این شاخص، قیمت در بین این دو نوار قرار میگیرد، اما در شرایط نادر، میتواند حتی این نوارها شکسته شوند و از آنها عبور کند.
یکی دیگر از مفاهیم مهم شاخص باندهای بولینگر، فشردن (Squeeze) است. این مفهوم به بازهای که نوسان پایین است اشاره دارد، زمانی که تمامی نوارها بسیار نزدیک به هم قرار میگیرند. در چنین زمانی، میتوان این انتظار را داشت که در آینده احتمال یک نوسان قابل توجه وجود دارد. همچنین در شرایط برعکس، زمانی که نوارها بسیار از هم دور باشند، میتوان در آینده انتظار نوسانات پایین را داشت.
نتیجه گیری
حتی با این که شاخصها اطلاعات و دادهای مختلفی را در اختیار ما قرار میدهند، بسیار مهم است که در نظر داشته باشید تفسیر هر یک از این شاخصها فلسفه خاص خود را دراد. همیشه قبل از هر گونه اقدام، ابتدا به یک قدم عقبتر برگردید و ببینید که آیا تصمیماتی که با توجه به این شاخصها گرفتهاید، تعصب شخصی در آن دخیل بوده است یا نه. چیزی که ممکن است یک سیگنال مشخص خرید یا فروش ارز دیجیتال برای یک فرد باشد، همان سیگنال ممکن است برای فرد دیگر، به معنی تغییرات غیر منتظره محسوب شود.
در تحلیلهای تکنیکال، بهترین راه این است که از تمامی شاخص تحلیل تکنیکال موجود به صورت ترکیبی استفاده کنید تا نتیجه کاملتری به دست بیاورید. فراموش نکنید که تحلیل تکنیکال نیاز به تمرین و یادگیری دارد.