هنگامی که در مورد بیت کوین و یا سایر ارزرمزها از جمله اتریوم، لایت کوین و یا ریپل با دیگران صحبت میکنید، به نظر میرسد که همه افراد در حلقه خود فردی را میشناسند که از تمامی فرصتها استفاده کرده تا یک رکورد بینظیر در سرمایهگذاری در بازار ارزرمزها را ثبت کند (شبیه به آنچه که در ماه ژانویه رخ داد). تقریبا از محالات است که در گشتزنی در شبکههای اجتماعی، با موضوعی و یا مکالمهای پیرامون مسائل مربوط به ارزرمزها مواجه نشویم. افرادی که هرگز در بازار بیت کوین سرمایهگذاری نکردهاند، اغلب به این نتیجه میرسند که سود مالی مناسبی را به واسطه دوری از این سرمایهگذاری از دست دادهاند و بهتر میدانند که هرچه زودتر وارد این بازار بیبازگشت شوند. حتی شکاکترین افراد به این بازار نیز وقتی میشنوند که افرادی با سرمایهگذاری در بازار ارزرمزها، بیش از هزاران درصد و یا بیشتر سود کردهاند، ابراز پشیمانی میکنند که چرا در این بازار وارد نشدهاند.
بیشتر بخوانید: راهنمای کامل اتریوم
اما این که آیا شما نیز باید وارد بازار ارزرمزها شوید یا نه، یک تصمیم شخصی است. من به عنوان یک اقتصاددان رفتاری، میتوانم نگرشی در مورد فرآیندهای ذهنی پیرامون مسئلهای مانند ارزرمزها که بر تفکر ما مستقیما تاثیرگذار هستند، مطالبی را به اشتراک بگذارم. به طور خاص، این که چگونه یک ارزرمز غیر قابل ردیابی و مورد استفاده توسط مجرمان در وبتاریک در عرض چند ماه به شکل چشمگیری تبدیل به یک فرصت مناسب برای ثروتمند شدن مردم شده است نیاز به بررسیهای رفتار شناختی از درک عمومی افراد دارد. شور و هیجان حاصل از بازار ارزرمزها چندان به هوش، ریسکپذیری و یا تجربه افراد ندارد، بلکه بیشتر مربوط به بعد روانشناسی انسانی دارد. این مسئله تا آن حد وارد حیطه روانشناسی شده است که بر فرض مثال، شما میتوانید تمامی مکالماتی که پیرامون بازار ارزرمزها در یک مهمانی شام انجام میشود را طبق پروتکلی رفتاری، پیشبینی کنید.
یکی از اساسیترین دلایل که افراد علاقه دارند وارد سرمایهگذاری در بازار ارزرمزها شوند، آن است که فکر میکنند همه آشنایان، پیش از آنها در این سرمایهگذاری وارد شدهاند. به همین جهت، نمیخواهند از سایرین عقب بمانند. این مطلب را میتوان از بعد روانشناسی تحلیل کرد. در واقع در علم روانشناسی این رفتار تحت عنوان رفتار «گلهای» نام برده میشود: پدیدهای که توضیح میدهد افراد، رفتارها و عقاید اطرافیان را بدون تفکر و تصمیمگیری فردی، صرفا بر اساس رفتار دیگران، تقلید میکنند.
بیشتر بخوانید: معرفی بهترین راه های سرمایه گذاری ارزهای دیجیتال
این یک رفتار عمومی است و بهتر است شما نیز وانمود نکنید که تاکنون این رفتار از شما سر نزده است. وقتی در مورد یکی از آشنایان خبردار میشویم که در بازار ارزرمزها سرمایهگذاری کرده است، ناخودآگاه فکر میکنیم که این یک مسئله همهگیر شده و بهتر است ما نیز در این نوع سرمایهگذاری وارد شویم.
سالها تحقیقات تئوری و تجربی توسط اقتصاددانهای علوم رفتاری در معتبرترین موسسات از جمله دانشگاه کالیفرنیا لسآنجلس و دانشگاه پرینستون، رفتار گلهای را به عنوان اصلیترین دلیل جهت ایجاد بزرگترین حبابهای بازار در طول تاریخ، معرفی کردهاند. تجزیه و تحلیلهای مربوط به شرکت تحقیقاتی بورس اوراق بهادار بیرینی (Birinyi associates) در اواخر سال گذشته تایید کرد که بازار ارزرمزها در مسیر وارد شدن در یکی از بزرگترین حبابهای تاریخ بشری با نسبت هزینه به درآمد سود بیت کوین، چهار برابر بیشتر از قیمت سهام دات-کام در دههی ۱۹۹۰است.
رفتار گلهای نه تنها به دلیل تمایلات ذاتی افراد برای عضویت در یک گروه اتفاق میافتد، بلکه توسط دو نیروی قدرتمند درونی انسانها که «حس ترس» و «حس پشیمانی» است نیز کنترل میشود. حتی متخصصین نیز گاهی در دام رفتار گلهای گرفتار میشوند. مطالعهای در دانشگاه استنفورد توسط پیتر دمرزو، ران کانیل و ایلان کرمر (سال ۲۰۱۷) نشان داد که حتی سرمایهگذارانی که تشخیص دادهاند یک دارایی، بیش از حد گران است و احتمالا به زودی از بازار خارج میشود، غالبا از ترس آنکه نکند جامعه بهتر از آنها تصمیم میگیرد، وارد سرمایهگذاریهای پرریسک و خطرناک میشوند. محققان دریافتهاند که بزرگترین ترس ما برای سرمایهگذاری، خطر از دست دادن سرمایه نیست، بلکه خطر آن است که نکند ما بدتر از دیگران تصمیمگیری کنیم. افراد معمولا از فقر، به خودی خود نمیترسند. بلکه از این میترسند که فقیر شوند، در حالی که دیگران همگی ثروتمند شدهاند. این مطلب باعث میشود به جای ریسکپذیریهای فردی، به دنبال رفتار گلهای رفته و پیرو عملکرد افراد دیگر شوند.
مردم فقط زمانی از باورهای خود حمایت میکنند که ناشی از شواهد محکم باشد. این حالت، نشاندهنده علاقهی آنها به جستجو، پیش بینی یا فراخوانی اطلاعات به روشی است که ضمن نادیده گرفتن احتمالات جایگزین، نهایتا منجر به تایید عقاید و باورهایشان شود. در یک آزمایش در سال ۲۰۰۹در دانشگاه ایالتی اوهایو، از شرکتکنندگان در مورد علاقهشان به سیاست سوال شد. در این تجربه، پیش از آنکه شرکتکنندهها دسترسی به منابع آنلاین و مقالاتی که نظراتشان را تایید یا رد میکرد داشته باشند، از آنها در مورد یک مسئله به خصوص سوالاتی پرسیده شد. زمانیکه شرکتکنندهها به منابع آنلاین دسترسی پیدا کردند، ۳۶% بیشتر از وقت خود را صرف مطالعهی مقالاتی کردند که نظرات شخصی آنها را در مورد آن مسئلهی به خصوص تایید میکرد. این مطلب نشاندهندهی آن است که اگر مردم، نظرات دیگران را ندانند، راحتتر میتوانند تصمیمهای شخصی خود را اعمال کنند.
سرمایهگذاران بازار ارزرمزها برای تصمیمگیریهای خود، بیشتر به دنبال اطلاعات مربوط به سودهای کلان سریع هستند، در حالی که چندان علاقهای به اطلاعات مربوط به نوسانات قیمت، احتمال کلاه برداری، آسیبپذیری در برابر سرقت و سایر مسائل حائز اهمیت ندارند.
بیشتر بخوانید: افزایش سرمایه گذرای نسل هزاره روی ارزهای دیجیتال
مغز ما اغلب درگیر شناسایی الگوها و پیشبینی در مورد رویدادهای آینده است. به همین جهت، زمانی که مسئلهای به طور پیدرپی رخ دهد، حتی اگر آن مسئله به صورت اتفاقی باشد، ما علاقه داریم که آنرا یک الگوی قابل پیشبینی در نظر بگیریم. برای مثال، این اتفاق، هر روز در کازینوها برای قماربازانی که روی خط شانس هستند رخ میدهد. همچنین، در مورد یک بازیکن بسکتبال که شب قبل، امتیازآورترین بازیکن زمین شده است نیز وجود دارد. تحقیقات اخیر دانشگاه دوک، نشان داده که اگر یک اتفاق، حداقل دو بار پیاپی رخ دهد، مردم انتظار دارند که آن اتفاق طبق یک الگوی قابل پیشبینی، برای رخدادهای آتی مشابه نیز تعمیم داده شود. زمانی که قیمت ارزرمز چندین هفتهی متوالی رو به افزایش بوده، دلیل آن نیست که ما آن را یک روند قابل پیشبینی در نظر بگیریم و تفسیر کنیم که این روند در آینده نیز ادامه خواهد یافت. زمانی که یک نفر در مورد موضوعی پیشداوری میکند، مثلا در مورد احتمال پیروزی تیم محبوب ورزشیاش، باور ذهنی او نسبت به آن مسئله به طور قابل توجهی بیشتر از صحت عینی آن اتفاق یا تصمیم است و در علم روانشناسی به این مسئله، «خودرایی بیش از حد» میگویند.
طبق تحقیقات انجام شده، مشخص شده است که کارشناسان امور مالی ممکن مستعد خودرایی و اعتماد به نفس بیش از حد در امور تجاری باشند. پژوهشی که جیمز مونتیر در سال ۲۰۰۶با عنوان «رفتار ناشایست» انجام داد نشان میدهد که ۷۴% از ۳۰۰ مدیر صندوقهای مالی معتقد بودند که عملکرد شغلی آنها بالاتر از حد متوسط است، در حالی که ۲۶% باقیمانده عملکرد خود را در حد متوسط ارزیابی کردند. نتیجهی بدست آمده از نظر آماری غیر ممکن است. زیرا این نظرسنجی میگوید که ۱۰۰% مدیران معتقد بودهاند که عملکرد آنها متوسط یا بهتر از آن است. بسیاری از این مدیران همچنین فکر میکردند که میتوانند بر نتیجهی سرمایهگذاریهای خود تاثیر بگذارند (توهم کنترل). آنها فکر میکردند در این زمینه بیش از هرکس دیگری اطلاعات و توانایی دارند (توهم آگاهی). هنگامی که شخصی با شما در مورد بازار رمزارزها صحبت و از واژهی «قطعا» در مکالماتاش استفاده میکند، میتوانید مطمئن باشید که او صرفا خودش را گول زده و اطلاعاتاش در این زمینه کافی نیست.
بنابراین، دفعه بعد که با یکی از آشنایان در زمینهی ارزرمزها مکالمهای داشتید و علاقهمند به سرمایهگذاری شدید، پیش از هر کاری، ابتدا به تمامی جوانب این مسئله نگاه کنید و بعد تصمیم بگیرید که آیا سرمایهگذاری در این زمینه برای شما گزینه مناسبی است یا خیر. اگر از لحاظ مالی بودجهی مناسبی در اختیار دارید، میتوانید به عنوان یک تجربهی خوب، در بازار ارزرمزها وارد شوید. اما اگر توان تحمل افت سرمایه در بازار ارزرمزها برای شما دشوار است، بهتر است در مکالمات خود، به سرعت موضوع را عوض کنید و چندان وارد جزئیات ورود و سرمایهگذاری در اینگونه معاملات نشوید.
منبع: theglobeandmail.com