اگر حتی برای مدتی کوتاه در حوزه رمزارزها فعالیت کرده باشید، حتما متوجه حساسیتهایی که در رابطه با پروتکلهای متمرکز وجود دارد، شدهاید. رد پای چنین حساسیتی را میتوانید حتی در بین بانکها یا دولتها هم مشاهده کنید. همین حساسیت ها و البته ماهیتی که از صنعت رمزارزها سراغ داریم باعث شده است که بسیاری از افراد فکر کنند که هیچ رمزارز تمرکزگرایی در بازار وجود ندارد. تصوری که کاملا اشتباه است. در این مطلب کوین نیک سعی میکنیم علاوه بر توضیح دلیل مخالفت با پروتکلهای تمرکزگرا، به انواع روشهای تمرکزگرایی در دنیای رمزارزها هم بپردازیم.
این مطلب راهم مطالعه کنید: صرافی غیر متمرکز چیست و چه تفاوتی با صرافی متمرکز دارد
تمرکززدایی چیست؟
ریشه رمزارزها بر پایه ایده تمرکززدایی استوار است. تمرکززدایی درست در نقطه مقابل تمرکزگرایی قرار دارد. البته در ابتدای امر، استفاده از سیستمهای تمرکزگرا متداولتر بود. به طور کلی، هر نهاد واحدی که دارای کنترل کامل در مدیریت یک سیستم باشد را یک موجودیت متمرکز و اکوسیستمهایی که به این صورت اداره میشوند را سیستمهای تمرکزگرا مینامیم. مثلا دولتها از آنجا که از قدرت خود برای ایجاد، تغییر یا حذف قوانین استفاده میکنند، نمونهای از سیستمهای تمرکزگرا هستند. بانکها (به خصوص بانکهای مرکزی) به خاطر کنترل سیستمهای مالی که در نهایت به کنترل اقتصاد کلی جامعه منجر میشود، نمونهای دیگر از موجودیتها و سیستمهای تمرکزگرا هستند. حتی شرکتهایی که در آنها، مدیرعامل حرف آخر را در اتخاذ سیاستهای کلی برای سودآوری بیشتر میزند را هم میتوانیم به نوعی تمرکزگرا بدانیم.
اما رمزارزها و فناوریهای مرتبط با آنها مثل بلاکچین، مخالف به کارگیری هر شکلی از تمرکزگرایی هستند. در عوض، به همه مشارکتکنندگان خود این امکان را میدهندکه در مدیریت و مشارکت در یک سیستم باز و شفاف، حرفی برای گفتن داشته باشند.
ویژگیهای سیستم تمرکززدا
قبل از اینکه به بحث تمرکزگرایی و معایب آن بپردازیم، لازم است که ابتدا با مفهوم تمرکززدایی آشنا شویم. طبق نظر ویتالیک بوترین (موسس اتریوم)، در حوزه رمزارزها میتوان سیستم های تمرکززدا را در ۳ گروه اصلی دستهبندی کرد:
- تمرکززدایی در سیاست: هیچ نهاد واحدی نمیتواند بلاکچین را کنترل کند.
- تمرکززدایی در معماری: هیچ مجالی برای پذیرش خطا نیست (یک سیستم تمرکزگرا در صورت مواجهه با خطا، یا از کار میافتد یا عمل مورد نظر را به صورت ناقص انجام میدهد)
- تمرکززدایی منطقی: شبکه با توافق بر یک حالت مشترک (مجموعهای از داده ها) موجود، مانند یک کامپیوتر واحد رفتار میکند.
هدف اصلی سیستمهای بلاکچین این است که مکانیسمی برای سیستمهای باز و تغییرناپذیر ایجاد کنند تا بتوانند در برابر حملات صورت گرفته، پایدار و مقاوم بمانند. بیت کوین به عنوان اولین رمزارز بر پایه پروتکلهای تمرکززدایی، ایجاد شد تا جایگزینی برای سیستمهای مالی متمرکز باشد. بدین ترتیب، کاربران میتوانند بدون نیاز به واسطههایی مثل بانکها به تبادل مالی بپردازند.
این مطلب راهم مطالعه کنید: ساخت وبسایتهای غیرمتمرکز روی اتریوم با استفاده از ENS
مزایای تمرکززدایی در بیت کوین
ماهیت تمرکززدایی بیت کوین، مزایای مختلفی برای آن به ارمغان آورده است که از آن جمله میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- کارمزد انتقال ارزانتر: پیش از این، کاربران مجبور بودند که بخش قابل توجهی از هزینه انتقال را به عنوان کارمزد به واسطهها بپردازند. این مقدار در رمزارزها بسیار کمتر است.
- زمان تایید سریعتر: برای انتقال رمزارز به هر نقطهای از دنیا، تنها به جند دقیقه زمان نیاز دارید. در حالی که در صورت استفاده از بانکها، ممکن بود که این فرایند تا چند روز طول بکشد. این موضوع به خصوص در بحث تراکنشهای مالی بینالمللی، بیشتر به چشم میآید.
- امنیت: احتمال بروز خطا در سیستمهای غیر متمرکز، کمتر است. علاوه بر این به دلیل عدم وجود یک نقطه حساس مرکزی، هزینه حمله به این سیستمها بسیار زیاد است.
- شفافیت و تغییرناپذیری: کاربران میتوانند با استفاده از امکان تاریخچه بلاکچین، جزئیات یک تراکنش را به صورت کامل مورد بررسی قرار دهند. ضمن اینکه هیچ کدام از تراکنشها به هیچوجه با حذف یا تغییر مواجه نخواهند شد.
از همان ابتدا، تکیه بر قابلیتهای عدم تمرکزگرایی یکی از اساسیترین خصوصیات دنیای رمزارزها بود. بنابراین عدم اقبال به حوزه تمرکزگرایی توسط افراد حاضر در این حوزه، امری طبیعی است. اما آیا این موضوع به معنی عدم استفاده از این سیستمها در رمزارزها است؟ در عین تعجب، پاسخ این سوال منفی است. در ادامه، به شکلهای مختلف تمرکزگرایی که در دنیای رمزارزها وجود دارند، میپردازیم.
انواع تمرکزگرایی در رمزارزها
تمرکزگرایی در دنیای رمزارزها به ۲ شکل صورت میگیرد که در ادامه به تشریح هر کدام از آنها میپردازیم.
۱. مالکیت توکن قبل از استخراج آن
شاید بارزترین ویژگی رمزارزهای متمرکز این است که عرضه آنها توسط یک نهاد مشخص صورت گرفته است. معمولا این نهاد که میتواند یک شرکت یا موسسه باشد، همان تولید کننده رمزارز مورد نظر است. داشتن سهم حداکثری در مالکیت یک رمزارز، موجب اعطای قدرت کنترل و مدیریت آن در کل شبکه به یک گروه خاص میشود. دقیقا مانند شرکتهای تمرکزگرا که علاقهمند به کنترل کامل همه جنبههای عملیاتی و مدیریتی هستند.
علاوه بر این، توکنهایی که از قبل استخراج شدهاند نسبت به دیگر توکنهایی که به تازگی ایجاد شدهاند، تمایل بیشتری به تمرکزگرایی دارند. این دقیقا بر خلاف رویه رمزارزهایی مثل بیت کوین و اتریوم است که در آنها کاربران این فرصت را دارند که با شرکت در فرایند استخراج، به سکههای بیشتری دست پیدا کنند.
Ripple یا همان XRP، یک مثال خوب در این رابطه است. این رمزارز توسط آزمایشگاههای Ripple ساخته شد و در همان بدو امر، مالکیت حدود ۶۰ درصد از XRP های از قبل استخراج شده در اختیار این شرکت قرار گرفت. این یعنی فقط ۴۰ درصد از این رمزارز از طریق فضای آزاد در اختیار عموم قرار گرفته است. از این رو در جامعه رمزارزها، نگاه چندان مثبتی نسبت به XRP وجود ندارد. چرا که فرایند تشکیل آن دقیقا بر خلاف قواعد تمرکززدایی بوده است.
۲. تمرکزگرایی در فرایند استخراج
در این بخش به ۲ گروه دیگر از انواع تمرکزگرایی در رمزارزها میپردازیم.
نودهای متمرکز شده
این مورد به درجه نودهای تصاحب شده توسط خود پروژه رمزارز اشاره دارد. اگر اکثریت یا همه نودها متعلق به نهاد سازنده سکه دیجیتال باشند، پس باید آن سکه را تمرکزگرا نامید. از نودها برای تایید و اعتبارسنجی تراکنشها در بلاکچین استفاده میشود. بلاکچینی که توسط نودهای تحت اختیار یک نهاد مشخص کنترل میشود، بر خلاف قواعد یکپارچگی و باز بودن شبکه عمل خواهد کرد. این امر باعث تشدید احتمال مداخله در فرایند بلاکچین از سوی نهاد مورد نظر یا حتی شرکای خارجی آن میشود. علاوه بر این، بلاکچینی که توسط یک نهاد کنترل میشود در برابر حملات صورت گرفته بسیار شکننده عمل خواهد کرد. چون هدف حملات، مشخص و متمرکز است. بنابراین اگر نودها از کار انداخته شوند، کل شبکه با مشکل روبرو خواهد شد.
به عنوان مثال میتوان به پروژه NEO اشاره کرد که در آن فقط ۷ نود برای اعتبارسنجی وجود دارد. مالکیت همه این نودها در اختیار تیم NEO است. گرچه گردانندگان این پروژه اعلام کردهاند که دستیابی به تمرکززدایی را در راس اهداف خود قرار دادهاند، اما فعلا باید آن را در لیست پروژههای تمرکزگرا قرار دهیم. ضعف این روش در آنجا مشخص میشود که اگر به هر دلیلی بیش از یک سوم نودها خاموش شوند، دیگر اجماعی بین آنها صورت نخواهد گرفت و در نتیجه، بلاکچین هم از کار خواهد افتاد. بنابراین برای از کار انداختن پروژه NEO، هدفگیری فقط ۳ عدد از نودهای آن کافی خواهد بود!
متمرکزسازی قدرت هشینگ
منظور از قدرت هشینگ یا هش کردن، قدرت محاسباتی نودهای موجود در شبکه است. تمرکزگرایی در قدرت هشینگ وقتی به وقوع میپیوندد که وظیفه تامین بیشترین مقدار از قدرت محاسباتی شبکه بر عهده یک نهاد مشخص باشد. به این حالت، حمله ۵۱ درصد هم گفته میشود. به این معنی که کنترل اکثریت (۵۱ درصد یا بیشتر) قدرت هشینگ توسط استخراج کنندهها باعث جلوگیری از تایید معاملات جدید، انحصار در گرفتن بلوکهای جدید (و تصاحب همه پاداشها)، مسدود کردن معاملات به دلخواه و از همه خطرناکتر، مصرف بیش از حد سکهها می شود. بروز چنین شرایطی، بر خلاف قواعدی مثل امنیت و تغییرناپذیری بلاکچین است.
به عنوان مثال میتوان به حمله ۵۱ درصد به بیت کوین گلد که هارد فورک بیت کوین است، اشاره کرد. در ماه می سال ۲۰۱۸ و در پی بروز این حمله، کنترل بخش عظیمی از قدرت هشینگ بیت کوین گلد به دست هکرها افتاد. آنها توانستند طی چند روز، ارزشی بالغ بر ۱۸ میلیون دلار را از بیت کوین گلد سرقت کنند.
این مطلب راهم مطالعه کنید: اثرات نامعلوم یک حمله سایبری ۵۱ درصدی بر بلاکچین اتریوم کلاسیک
سخن پایانی
انواع مختلفی از رمزارزهای تمرکزگرا وجود دارد. به دلیل آنکه ایجاد رمزارزها از همان ابتدا بر پایه فلسفه تمرکززدایی صورت گرفت، بنابراین هر انحرافی از این مسیر با دیدگاهی منفی از سوی افراد حاضر در این جامعه، مواجه میشود. البته تمرکزگرایی هم در جای خود دارای مزایای بالقوهای چون عملکرد خوب، مقیاسپذیری و پایداری است. ولی در نهایت، آن چیزی که اهمیت دارد همراه شدن با جامعه و مشارکت با آن برای رشد هرچه بیشتر رمزارزها و فناوری بلاکچین در مسیر تحقق هرچه بیشتر آرمان تمرکززدایی است.
منبع: masterthecrypto